دختر استقلالی

از لنگ حمام تا... سماور

گذر زمان همه چيز و همه كس را دگرگون مي‌كند و دائما بازي تازه‌يي پيش پايت مي‌گذارد. بازنده اين بازي‌هاي گاه خطرناك بي‌گمان كساني هستند كه از اين «گذر» هيچ نمي‌آموزند.

هر كه ناموخت از گذشت روزگار

هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار

شوربختي اينكه حتي آنان كه گمان مي‌برند از «گذشت روزگار» بسيار آموخته‌اند و قوانين بازي را به نيكي مي‌دانند، باز هم در مقابله با بعضي نابساماني‌ها و ناهنجاري‌ها دست بسته و اسير مي‌نمايند.چرا كس يا كساني يافت نمي‌شوند تا دلايل فرهنگ نابسامان حاكم بر ورزشگاه‌ها (و البته قبل از آن جامعه) را بررسي كرده و راهكاري درست و درمان پيش پاي بگذارند؟به ياد دارم در دوران نوجواني و جواني كه علاوه بر فوتبال به تماشاي كشتي و واليبال هم مي‌رفتم تنها و تنها در استاديوم‌هاي فوتبال بود كه از حرف‌هاي زشت و زننده خيس عرق مي‌شدم. حرف‌هايي كه آن روزگار به گمانم ركيك و مشمئزكننده مي‌آمدند، شعارهايي از اين دست بود:

«تاج نامرد»... «لنگ حموم»... «داور پول گرفته» و...!

امروز مي‌پندارم چه «جنتلمن‌هايي» در استاديوم حضور داشتند و ما قدرشان را نمي‌دانسته‌ايم! اما تمام آنچه كه در گذشته‌هاي دور فوتبال رخ داد و برايم سخت عذاب‌آور بود از انگشتان يك دست تجاوز نمي‌كند.يكي آن روزي بود كه همايون بهزادي فوروارد تيم پرسپوليس با مهدي لواساني مدافع استقلال دست به يقه شدند و در مقابل خيل جمعيت، يك دعواي «چاله ميدوني» راه انداختند. ديگري روزي بود كه محمود خوردبين گل تساوي پرسپوليس مقابل استقلال را به ثمر رساند و زنده‌ياد حاج ابوالحسن راي به مردودي گل داد، عزيز اصلي، دروازه‌بان پرسپوليس از آن سوي ميدان يك دوي صد متر تر و تميز رفت و سيلي وحشتناكي به گوش داور نواخت و مسابقه نيمه‌تمام ماند. سومين صحنه‌يي كه در خاطرم باقي است اين روزها بسيار عادي مي‌نمايد و جزو مسابقه محسوب مي‌شود! علي جباري در مقابل يك تيم خارجي مورد توهين و دشنام تماشاگران روبه‌روي جايگاه قرار گرفت و آسيمه‌سر در حالي كه به سختي مي‌گريست ميدان مسابقه را ترك كرد و...

حالا چه بر سر اين فوتبال آمده كه كمترين و كوچك‌ترين حادثه‌اش به كار بردن فحش‌هاي «چارواداري» و توهين به داور و بازيكن و تماشاگر مقابل و... است؟شوربختي اينكه سردمداران باشگاه‌هايي كه معلوم نيست به چه دليل واژه «فرهنگي» را يدك مي‌كشند آتش‌بياران معركه هستند. اين يكي رييس دپارتمان داوري را «رييس تباني‌گرها» لقب مي‌دهد و آن ديگري وعده مي‌كند كه اتاق فلان كميته در اسرع وقت بر سر اعضايش فرو ريزد و...!به واقع در فوتبال به اصطلاح حرفه‌يي ما جز پول‌هاي هنگفتي كه آن هم بي‌حساب و كتاب اين سو آن‌سو مي‌شود، هيچگونه «حرفه‌يي‌گري» ديده نمي‌شود. يكي از غيرحرفه‌يي‌ترين بخش‌هاي اين فوتبال، تماشاگراني هستند كه هنوز هم خيال مي‌كنند بهترين تماشاگران دنيا به شمار مي‌آيند!آيا يك شير پاك خورده پيدا نمي‌شود، از اين هواداران شوخ‌طبع اصفهاني سپاهان بپرسد كه مگر بنگر و رحمتي و حيدري ارثيه پدري باشگاه بوده‌اند كه حالا به خاطر ترك سپاهان بايد با ركيك‌ترين الفاظ رودررو شوند؟آيا يك آدم خوش‌غيرت پيدا نمي‌شود؛ از تماشاگران غيور تبريزي سوال كند كه امير قلعه‌نويي به كدامين گناه بايد مورد خشم و نفرت و فحاشي شما قرار گيرد. آيا او بدكاري كرده كه توانسته است براي اولين‌بار در طول تاريخ براي تراكتورسازي سهميه آسيايي بگيرد؟... و اما در اين ميان دوست خوب ما عادل فردوسي‌پور هم جايگاه ويژه‌يي پيدا كرده است و تماشاگران فوتبال له يا عليه او شعارهايي در استاديوم‌ها سر مي‌دهند. مقصر اين حكايت البته به گمان من خود عادل است كه حاشيه‌هاي «خاله زنكي» فوتبال را وارد برنامه پرمحتواي نود كرد و از ارزش‌هاي انكارناشدني اين برنامه كاست.دريغ و افسوس كه آنچه اين روزها در استاديوم‌هاي فوتبال رخ مي‌دهد،‌ آرام آرام به كشتي، بسكتبال و واليبال هم كشيده مي‌شود ... تا فرصتي ديگر. 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->